loading...

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

بازدید : 6
چهارشنبه 14 اسفند 1403 زمان : 18:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اینگونه‌ام

حالم بد نیست، غمی‌هم نیست. فردا تولدم است و دیگر خیلی جدی و رسمی‌وارد دهه پنجاه می‌شوم.
چی می‌خواستیم چی شد! البته که چیزی نمی‌خواستم اما چیزی که شد را هم انتظار نداشتم. کجا در مخیله‌ام می‌گنجید که چهل ساله‌ای پر سودا و تمنا و ناکام و آلوده دامن باشم؟
راستش حال ندارم درباره‌ی خودم و حالاتم و مواجهه‌ام با روز تولد چهل سالگی را بنویسم. اصلا مواجهه‌ی خاصی نیست. کمی‌تمنا و کمی‌دلزده.
واقعا آدم‌های چهل ساله همه اینجورند؟ انقدر بی‌میل و پرتمنا! انقدر سردرگم! انقدر ناکام که هنوز مثل روزهایی که دختری نوجوان بودم دلم توجهی خالص می‌طلبید؟

خسته‌ام. یکسالی که گذشت خیلی دوروبر خودم را با آدم‌ها (دوست) شلوغ کردم. خیلی فرصت‌های خلوت کردنم کمتر شده و خیلی بی‌میلم حتی به آن روزها اگرچه میل دارم اما یک احساس دوگانه است شاید.

دلم می‌خواهد برگردم به غم‌های کوچکم، به دنیای کوچک، به زندگی خلوتم.
خسته‌ام از تمنای بی‌معنی

۰۳/۱۲/۱۰

آنی که می‌نویسد

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 44
  • بازدید کننده امروز : 45
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 59
  • بازدید ماه : 175
  • بازدید سال : 726
  • بازدید کلی : 756
  • کدهای اختصاصی